دسته بندي : <-PostCategory->
از قزوينيه ميپرسند: باسن چند بخشه؟ ميگه: نه بخشه، نه استان، يه دنياست
توي پارك هاي قزوين نوشته شده: بچه ها گل بچينيد
قزوينيه كنار دريا واستاده بوده، ميبينه يك بچهه داره پشتشو ميخارونه. ميگه: بالامجان، خوردهكاري هم قبول ميكنيم ها
قزوينيه ميره پرورشگاه يك بچه رو به فرزندي قبول كنه، مسؤول اونجا ازش ميپرسه: بالامجان، ميكني يا ميبري؟
یه قزوینیه بد از چند سال دوستشو میبینه و شروع میکنه به رو بسی و میگه هرچقدر میبنمت سیر نمیشم باید بکنمت
به خاطر رفاه حال نماز گذاران قزويني جا نماز با آينه بغل توزيع شد
كمربند شلوار شما ضامن سلامتي باسن شماست
روابط عمومي شهرداري قزوين
به قزوينيه ميگن: شما قرباني هم ميكنين؟ ميگه: فاميليش مهم نيست، هر كي باشه ميك...
قزوينيه پشت بچهش مينويسه: با نگاهي به آينده، درست مصرف كنيم
قزوينی ها اعتراض ميکنن اين چه الفبائيه که به ن ميگن نون اما به ک ميگن کاف؟
جهيزيه قزويني ها : اب سرد كن . اب گرم كن . شير داغ كن . چاي صاف كن . سوراخ كن . مخلوط كن
ده ضرب المثل قزوینی
هركه كو?ش بیش حالش بیش
ك؟ن سفید سرسرخ می دهد بر باد
ك؟ن نقد بهترازك؟س نسیه
با ك؟ن ك؟ن كردن كمر أدم خالی نمیشه
ك؟ر تو ك؟ن نمیرفت كاندم به دورش می بست
ك؟ن را بهر كردن افریدند ریدن بهانه است
ك؟ن داده از كیر بچه هم میترسد
ك؟ن ادمی از بچه گی مو نداشته
گر سعی كنی ز ك؟ن حامله سازی
ك؟ن بچه را هرزمان كه بكنی تازه است
جديدترين رمان عشقي قزوين منتشر شد: خسرو و فرهاد
قزوینیه با زنش قهر می کنه شب زنه پشتشو می کنه بهش می خوابه قزوینیه می گه: چه کنم که بد چیزی رو واسه آشتی واسطه کردی
قزوينيه داشت پسرشو كتك مي زد ازش مي پرسن چرا كتكش مي زني؟ ميگه : پدر سگ رو بخاري عكس ك؟ون كشيده هم دست من سوخت هم لب عموش!!
اگر گفتی قزوینیها کی میرن شمال؟ موقع چیدن چای
قزوینیه شب عروسیش دستمال انی به مادر زنش نشون می ده
زنه یه قزوینی میره پیش دکتر و میگه
اقای دکتر خسته شدم ..شوهرم همیشه از عقب منو میکنه
دکتره میگه : این دفعه بگو حامله هستم و از عقب نمیشه
شب زنه به قزوینیه میگه : از عقب نمیشه .. حامله ام
قزوینی هم میگه خب از جلو میکنم
بعد از نیم ساعت قزوینیه شاکی میگه
بالام جان ... پس ک؟ون این بچه کو؟؟؟
دروازه ورودی قزوین نوشتن : خوش آمدید . دروازه خروجی نوشتن : خوشتون اومد؟؟
یکروز یه قزوینی یه پیرمرد رو میبره مهدکودک و میگه : لطفا این پیرمرد رو برام خرد کنید
یه ضرب المثل قزوینی می گه : رفیق اگه رفیق باشه آدم منت زنشو نمی کشه.
روز يه اصفهاني و يه تهراني و يه قزويني مي ميرند.آنقدر به خدا التماس مي کنند تا اينکه خدا با برگشتن آنها به دنيا موافقت مي کنه به شرطي که ديگه گناه نکنند وگرنه سنگ مي شوند. خلاصه آنها به دنيا برمي گردند.همان اول کار تهرانيه يه دختره را ميبينه و مي افته دنبالش. همان دم سنگ مي شه.بعد مدتي اصفهانيه يه ?? توماني روي زمين مي بينه خم ميشه که برداره قزوينيه مي گه : خاک تو سرت . هم خودت رو بدبخت کردي هم منو
خبر فوري: هنوز کنکور در قزوين ادامه دارد، به گزارش بي بي سي هنوز داوطلبين جرأت نکردن دفترچه سولات را از روي زمين بر دارند
موسي در قزوين: اي موسي عصايت را به زمين بنداز. و موسي چنين کرد . و ندا امد حالا اگه جرات داري برش دار
قزوينيه يه كيسه برنج تبرك ميخره درشو باز ميكنه ميگه ..... پس حميدش كو؟؟؟؟؟؟؟؟
قزوينيه داشته دنبال يه توپ ميرفته بهش ميگن چرا دنبال توپ ميری . ميگه آخه دنبال هر توپی يه بچه ای هست .
یه انگشتر میره قزوین النگو بر میگرده
به میمنت دستیابی به فناوری هسته ای سجده شكر بجا آورید (شهرداری قزوین (
قزوینیه می میره روحش به سمت سوراخ لایه ازن پرواز میكنه
میدونید بچه ی خروس و آدم چی درمیاد؟100% یه قزوینی
شجاعترين مرد جهان كيست؟امام جمعه قزوين
تو اروپا از قزوینیه میپرسند: ببینم قزوین كجاست؟ میگه: چیه؟ اگه ک؟نت میخاره، همینجاست!
یه قزوینی وصیت میکنه قبرشو شیب دار بسازن. میپرسن چرا؟ میگه :آخه میخوام روم سرسره بازی کنن یه ثوابی ببرام!
یه قزوینی آدم میكشه بعد سر صحنه ی ارتكاب جرم همه ی پلیس ها با شورت بودن! ازشون می پرسن چرا با شورتید؟ میگن: برای قاتل دام گذاشتیم!
قزوینیه کناره زمین فوتبال خوابیده بوده بهش میگن فوتبال شروع شده پاشو بازی کن میگه : من" برانکاردم"!
قزوینیه میره مسجد وقتی می رن رکوع سکته می کنه
پفک توپی می ره قزوین حلقه ای بر میگرده
یه قزوینی دیگه در حال مرگ بوده ...عزراییل می آد بالا سرش ...میگه ..شناسنامت رو بده تا باطل کنم ...گنم .....میگه...دولا شو زیر فرشه ورشدار .....
قزوینیه شب اول عروسی با خانومش میره تو حجله بعد میگه حرفای عاشقانه بزن زنش میگه تو شروع کن
قزوینیه میگه باشه داداشت خوبه؟
به قزوینیه میگن یه آهنگ بخون كه باهاش خيلي حال ميكني .قزوينيه ميزنه زير آواز :كبوتر بچه كرده كاش بودي و ميديدي!!!
قزوينيها به برادر زن ميگن :نون زير كباب
قزوینیه جلوی آیینه لخت میشه ...ون خودشو میبینه٬میگه :یار در خانه وما گرد جهان میگردیم!!!!!!!
قزوینیه تو یك كوچة خلوت یك پسر خوشگل میبینه، میره جلو دست میكشه به سرش، میگه: بالام جان اسمت چیه؟ یهو بابای پسره از تو حیاط داد میزنه: اسمش حمیده، كان هم نمیده!!!
قزوینیه کارت عروسی شو پخش می کنه پایین کارت می نویسه آوردن بچه الزامی است!!
اعلاميه: جهت امنيت بيشتر سرنشينان جلو، بستن كمربند ايمني براي سرنشينان عقب الزامي است! "ادارهي راهنمايي و رانندگي قزوين"
روی دروازه قزوین نوشتن: پشتگرمی شما مایه دلگرمی ماست
بچه قزوینیه صبح پامیشه به باباش میگه : بابایی، بابایی! مامان دیشب جایی میخواست بره؟ قزوینیه میگه: نه باباجان. بچهه میگه: پس چرا هی بهش میگفتی برگردعزیزم، برگرد عزیزم!!
تو ماه رمضون قزوینیه یه بچه خوشگل گذاشته بوده جلو دوچرخش داشته خوش و خندان میرفته. رفیقش بهش میگه: اصغر! بالام جان بیخیال، ماه رمضونه! قزوینیه میگه: خودم میدونم بالام جان! منم اینو برا افطار میبرم!!!
جوایز بانک تجارت قزوین : 1. هفت پسر هفت ساله برای نفر سوم 2. 14 پسر 14 ساله برای نفر دوم 3. کلید طلایی مهد کودک برای نفر اول!!!
به قزوینیه میگن یه جمله عاشقانه بگو.... میگه: برگرد
مسابقه 20 سوالی قزوینیه میگه: كان است؟! یارو میگه: نه آقا، این حرفها چیه. میپرسه: سفیده؟ یارو میگه: بله. میگه: بالام جان کان است؟! یارو میگه: نه جانم، کان نیست! قزوینیه میپرسه: وسطش چاك داره؟! یارو میگه: آره. میگه:آهااا! فهمیدیم..بالام جان کان است؟! یارو میگه: باباجان من كه گفتم نه! کان نیست! قزوینیه میگه: سوراخ داره؟! یارو میگه: نه. قزوینیه میگه:اَاا... بالام جان این چه کانیه كه سوراخ نداره؟!!!
سرخ پوستها موقع حمله به قزوین میگن: آكومبا، بومبا، یاكومبا! وقتی كه از حمله بر میگردند میگن: نكن بابا، نكن بابا!
یه بار قزوین زلزله اومد خونه ریخت رو سره مرده. میپره تو حیاط یه دفعه یه بچه میفته تو حیاط میگه خلقته خدارو هنوز زلزله تموم نشده امداد مردمی رسید
توی قزوین مسابقه كاریكاتور بوده، یه كاریكاتوریست تصویر باسن رو بدون سوراخ میكشه، قزوینیا به سه جرم توی دادگاه محاكمهاش میكنن: توهین به مقدسات، تشویش اذهان عمومی و نشر اكاذیب!
آخرین فتوای مراجع اعلام شد: احتیاط واجب در این است كه مسافر در قزوین، نماز را بدون ركوع و سجده بخونه!
قزوینیه . تو آینه یه نیگا به باسن خودش میکنه ....میگه .سالها دل طلب جام جم از ما میکرد ...وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد ...
توی قزوین قیمت یك ساعت بازی بیلیارد 150 تومان است ولی قیمت یك ساعت تماشای بازی بیلیارد 3500 تومان!
یه بچه تو قزوین گیر میافته، یه تاس بهش میدن و میگن: اگه 1 تا 5 بیاری ترتیبتو میدیم، میگه: اگه 6 بیارم چی؟ میگن: جایزهات اینه كه یه بار دیگه باید تاس بنداری!
قزوينيه داشته تو خونش ترتيب بچهه رو ميداده٬ بچهه هم حين عمل داشته باگلهاي قالي بازي ميكرده قزوينيه شاكي ميشه٬ميزنه توسر بچه ميگه:بالام جان٬دل به كار بده!
یه مدت مردم به روحانیت پشت میكنن، قزوینیا همه میرن روحانی میشن
درپایان نماز جماعت دانشگاه آزاد قزوین: به بغل دستی میگن قبول باشه!!! به جلویی می گن: حال دادی ایول!!! به پشت سری میگن: حالتو به موقع می گیرم!!!!
قزوینیه دنبال یه بچه میكنه، آخر سر تو یه كوچه بن بست گیرش میاره، بهش میگه: بالام جان! سه تا كار میتونی بكنی: اول اینكه بال در بیاری پرواز كنی، دوم اینكه آب بشی بری تو زمین، سوم اینكه دستات رو بگذاری رو زمین توكل به خدا كنی!!!
شعر و آهنگ عروسی در قزوین: " عزیزم بگو برمیگردی!!"
به قزوینه میگن یه خاطره خوش تعریف کن! میگه: منو یه بچه و یک کوچه بن بست!! میگن یک خاطره بد تعریف کن: میگه: منو بچگیو یه کوچه بن بست!
یك بابایی پسرش تو قزوین گم میشه، میره پاسگاه گزارش میده. بهش میگن خوب مشخصات پسرتون چیه؟ میگه: هشت سالشه، تپله، موهاش بوره، چشاش آبیه، یك شلوار كوتاه هم پاشه. یارو افسره تو میكروفون میگه: به كلیه واحدها، برادرا توجه كنن، یه تیكه گم شده..
قزوينيه تو بستر مرگ افتاده بوده، همه خانواده و دوست و آشنا دورش جمع ميشن، ميگن: حاج آقا، وصيتي نداري؟ قزوينيه با حال زار ميگه: بالامجان..اوهو...وصيت ميزنم...اوهو..اوهو... بعد ازمرگم...اوهو...جسدم رو بسوزونيد...ازش پودر بچه درست كنيد!
به قزوینیه می گن بچت چیه؟ می گه : کوفتتون بشه پسره
از قزوینیه می پرسن چرا ناراحتی ؟
میگه : یک هفتس سـکس نداشتم !
میگن زنت پریوده ؟ میگه : نه اسهال داره
جشنواره فیلم قزوین پایان یافت و به برندگان تندیس ک؟ن بلورین اهدا شد:
ک؟ن سوراخ:خنده دار
رد پای ک؟ن:پلیسی
کـ؟ن مست:عاشقی
پسری با کـ؟ن بی سوراخ:تخیلی
کـ؟ن پاره:جنگی
کـ؟ن خور:ترسناک
شهر کـ؟نها:مستند
پسرم عجب کـ؟نی داری:خانوادگی
کـ؟ن برهنه ها:عاطفی
يه عارف قزوينـــي ميگه: تا اميد هست، آرزو نخواهم كرد
بر اساس تحقيقات علمي يك زيست شناس قزويني، «باسن» در زمانهاي قديم يك تكه بوده ولي به علت شيريني زياد قاچ خورده و دو تكه شده
تو قزوين تو صف نون وايي يه نفر دچار برق گرفتگي ميشه ده نفر ميميرن
نظرات شما عزیزان: